تو
می گریزم از تو
تا صدایی که نباشی در آن
تا هوایی که نفسهات، نبلعد آن را
و به آغوش کسی خواهم رفت
که تنش گرم نباشد چون تو
طعم هر بوسه او، قند نباشد در من
و نگاهش
غزل عشق نگوید با من
می گریزم از تو
اما حیف
که سرانجام گریزم از تو
تویی و فقط تو و صدها تو
هانیه حسن زاده
چقدر زیباست شعرتون
معصومه عزیز نگاهتون زیباست
ممنون از این که امدید و خوندید
اینو قبلا خونده بودم، دوستش دارم
برام افتخاره